وبلاگ آرامش



وجود چهارچوب و رعایت حدود همواره موجب حفظ آرامش می شود  و حفظ آرامش هم موجب ÷یشرفت انسان می گردد.

مثلا  چهارچوب ازدواج است و هر نوع رابطه بین مرد و زن فقط بایستی  فقط در صورت وم و ضرورت باشد. که البته غربی ها سعی دارند با ازبین بدن این چهارچوب با فیلم های این چهارچوب را بی ارزش کنند و فساد و  هرج و مرج و آشوب را جایگزین آن کنند.

دیروز شنبه 4 خرداد سر حرف زدن با زن همسایه آرامشم را از دست دادم.

مثلا باید در حرف زدن چهارچوب و قانون داشته باشیم. آرام، زیبا، مستند

در خوردن، کم و مفید بخوریم.

در نگاه کردن، زیبا ببینیم

در فکر کردن، مثبت و منطقی فکر کنیم.

در رفتار، قبل از هر کاری صبر داشته باشیم  و عجله نکنیم، بعضی از مسایل فقط با صبر کردن حل می شوند:

مثلا دیشب برداشتن پشتی توسط محم هادی و صبر نکردن من.




انسان وقتی به آرامش واقعی می رسد که نیازهای جسمی و روحیش برطرف شوند.

طبق هرم مزلو نیازهای یک انسان شامل فیزیولوژیکی،امنیت،عشق و وابستگی،عزت نفس وشکوفایی فردی هستند.

پس شکوفایی فردی و خلاقیت هم یک نیاز انسان است که برای رسیدن به آرامش بایستی رفع شود.

من تصمیم گرفته ام برای شکوفایی و خلاقیت فردیم هدف گذاری کنم و برای رسیدن به آن برنامه ریزی نمایم.


خوردن ما هر چقدر طول بکشد نشان می دهد ما انسان آرام و با شخصیت تری هستیم.

عدم آرامش در خوردن و تند تند و سریع غذا خوردن موجب بروز بیماری های زیادی می شود.

حامد محمودی چقدر زیبا می خورد یا امیر شاکریبیاموز

بیاموز که آرام غذا بخوری و غذا را بجوی و از غذا خوردن لذت ببری.

وجود آرامش در هر چیزی موجب ایجاد لذت بیشتر در آن می شود.

نحوه صحیح غذا خوردن با آرامش را مثل یک فرد با شخصیت بیاموز .

چرا من در خوردن معجون رکورد زده ام این یک ایراد بزرگ در من است که بایستی اصلاحش کنم.


کار غلط یعنی کاری که خطری انسان را تهدید کند و  موجب ایجاد آشوب می شود و وقتی از طرف فرزندانم باشد لازم است بعضی مواقع با تذکر دادن جلوی این آشوب گرفته شود.

ولی تذکر ندادن یک کار اشتباه از تذکر بد دادن بهتر است پس باید نحوه تذکر دادن را چه به کودکانم و چه در محیط کار را یاد بگیرم.

من تذکر میدهم چون می خواهم خودم آنرا انجام ندهم.

1-تذکری مفید فایده است که خود شخص تذکر دهنده  آنرا انجام ندهد(قصه خرما خوردن بچه و تذکر پیامبرص) اما چون ما خودمان نیز ممکن است چنین اشتباهی را بکنیم پس عملا تاین نوع ذکر دادن بی فایده است  لذا در این مواقع  می توان بجای تذکر دادن اغفال کرد چون ممکن است بچه این کار  غلط را از خود من یاد گرفته باشد و تذکر دادن آن اصلا خود من را زیر سوال ببرد لذا در این مواقع لازم است تا خودم با دیدن این کار اشتباه سعی کنم آنرا تکرار نکنم یعنی به خودم تذکر دهم. مثل خاراندن

پس در مواقعیکه هیچ خطری وجود ندارد تذکر دادن غلط است.

2-اگر ممکن است مورد خطرناکی وجود داشته باشد و لازم شد تذکر داده شود تذکر بایستی با آرامش  و احترام  و زیبا  فقط با ارتباط  بالغ خود با بخش بالغ فرد انجام شود تا فرد قانع شود و کار خطرناک را انجام ندهد( نه پرخاشگری و فحشبرو گمشوغلط)(آقامحمد هادی پسر عزیزم خواهش می کنمدرست).

یا مثلا برای تذکر دادن به همکارت خانم پازوکی سر فرم سیموله .کار غلط

یا یا های دیگر در محل کارم.اربابی، امیدی نژاد، سر صبحانه ، دادو فریاد با شریفی و .کارهای غلط


عزت نفس بعنی دوست داشتن خود و ارزش قایل شدن  و احترام گذاردن برای خود باعث جلوگیری از کارهای بیهوده و مضر توسط انسان می شود که نهایتا موجب آرامش انسان می شود و اعتماد به نفس به معنی تلقین من می توانم و من قادرم یعنی مثبت اندیشیدن  و ایمان داشتن به پتانسیل های خود  باعث انجام بهتر کارها و تصمیمات و  در نهایت آرامش انسان می گردد.

تلقین کردن مثبت به خود باعث افزایش اعتماد به نفس و ایجاد آرامش در انسان می گردد.

مثلا موقع قرآن خواندن اگر من به خودم مطمن باشم که می توانم یعنی تلقین مثبت به خودم بکنم این باعث می شود در کارم موفقتر بشوم و ایجاد آرامش در من می کند.


ترس برای حفظ بقا به ما داده شده است و این یعنی ترس منطقی ولی ترسی که بی دلیل و غیرمنطقی باشه موجب زیاده روی کردن در کارها و از بین بردن آرامش ما می شود.

توضیحات اضافه هم یک نوع زیاده رویست، زیاده روی در هر کاری چه پرخوری، چه پر حرفی و زیادی حرف زدن و زیادی توضیح دادن و بدلیل ترس است.

وقتی ما ترس از دست دادن چیزی را داریم بصورت ناخودآگاه و نه آگاهانه شروع به زیاده روی کردن و خروج از حالت تعادل می شویم.

مثال:وقتی از من می پرسند م ج آمده من جواب دادم نه و گفتم زنگ هم زدم جواب نداد.

اولا که من نمی دونستم آمده و حدس می زدم نیامده است و ثانیا زنگ هم زدم جواب نداده یک توضیح اضافه است.

چرا که از حرف اول مجتبی که گفت تا کسی به جلیلی و یوسفی نگفته برو انجام بده و من ناخودآگاه دارم میگم که من به جلیلی زنگ می زنم و از این حرفها نمی ترسم ولی حقیقت اینه که توضیح اضافه دادم و اون هم از ترس است که آرامشم را از بین می برد.

کی گفته که من وظیفه دارم وقتی ج نیروگاه نیست  همه مسایل را با  تلفن همراه خودم زنگ بزنم یا پیام بدم(فقط آنهایی که امضایشان مسولیت دارد مثل سیموله و جابجایی) و به اون بگم؟ نه من چنین وظیفه ای ندارم و این یک کار اضافی است بنابراین از این پس نه میترسم و نه اینکار را می کنم. 

نه کسی بابت این زنگها تشکر می کند و نه کسی پول موبایلم را می دهد

از اخم و تخم دیگران می ترسم ، بلاخره انسان اشتباه می کند و می تواند توضیح دهد و ترسی ندارد.


آرامش در محل کار:

در محل کار یک بازی بین قدرت ها وجود دارد که آنها قوانین بازی را خوب می شناسند اگر می خواهی مانند آنها رشد کنی  تو هم باید قواعد بازی را بلد شوی(مثلا صورتجلسه را امضا نکردن یعنی یا من اصلا بازی بلد نیستم  یا اینکه می خواهم بازی جدیدی به راه بیاندازم البته چون من عضو کوچکی هستم پس حتما اولی درست است). برای همین هم بایکوت می شوی و عضو منفی می شوی.

این ت در همه مشاغل وجود دارد که ممکن است از نظر من  غیر اخلاقی هم باشد ولی از نظر آنها حتما اخلاقی است. پس رشد کردن در چنین محیطهایی ارتباطی با کار بیشتر و رشد شخصی بیسشتر ندارد.

برای اینکه آرامش دشته باشی در حد و اندازه وظایف خودت رفتار کن و نه بیشتر و نه کاسه داغتر از آش و نه دایه مهربانتر از مادر، هر کس وظایفی دارد.

اگر خواستی بیشتر کار کنی برای خودت کار کن ولی اصلا نباید بخاطر آن انتظار رشد و پیشرفت شغلی داشته باشی. اون م آقایی بود که بخاطر شناخت از من و اینکه کارم خوب بود به من اعتماد کرد و من رو رشد داد و دیدی که باهاش چطور رفتار شد.


گذشت داشتن یا تغافل و چشم پوشی در روابط از اهمیت بالایی برخوردار است، مثلا فاطمه خانم همیشه تو همه کارها کمک میکنه اما چون امروز تو دستمال آوردن کمکم نکرد منم به روش آوردم و شروع به غرزدن کردم و آرامش خودم و خانواده را از بین بردم.!

تغافل و گذشت اینجا لازمه ، خوب خودم میرم دستمال میارم تا اونها یاد بگیرند و آرامشم از بین نره.


1-در منزل محمد هادی پشتی را برداشت و من صبر نکردم ببینم مقصودش چیه و بهش پریدم:

 اما اون می خواست پشتی را وارونه کنه، اگر صبر کرده بودم آرامش داشتم.

2-در محیط کارم سعی دارم زود و سریع اطلاعات را  گزارش بدم  یا از خودشیرینی یا از ترس از فراموشی در هر صورت آرامشم رو از دست می دم که اطلاعاتم کامل بود یا نه و مدیرم حالا چی میگه و تازه دنبال کامل کردن اطلاعاتم می روم اما:

اگر از فراموشیه باید کارهامو بنویسم و صبر کنم تا وقتی که اطلاعات  کامل شد  بعد گزارش بدم و اگر از خودشیرینیه که اطلاعات ناقص بدرد کسی نمیخوره و فایده ای نداره فقط موجب آشوب من میشه.

3-در هوس هام هم میخوام همون موقع بهشون برسم اما صبر موجب مبارزه با هوای نفسه و میتونه اونها را به تعویق بندازه تا در جای درست انجام بشن.


هوای نفس بسیار قوی و نیرومند است  که انسانهای ضعیف در برابر آن مغلوب هستند و با عمل به هوا و خواسته های نفس موجب بدبختی و آشوب آنها می گردد، محکم و قوی بودن  یا تقوی داشتن و ثابت ایستادن بر روی عقاید و نه گفتن به هوای نفس باعث آرامش انسان می گردد . راههای قوی شدن جلوی هوی نفس را باید بشناسم:

خواندن مقاله دانشگاه علامه به آدرس http://journals.atu.ac.ir/article_20.html.

1-صبر، یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ: اى افرادى که ایمان آورده‏اید! از صبر (و استقامت) و نماز، کمک بگیرید! (زیرا) خداوند با صابران است» (البقره/153).

2-تقوی، یعنی پرهیز از هر چیزی که انسان را به گناه می کشاند، تقوی با مهار و غلبة نَفْس چَموش رابطة تنگاتنگی دارد، چرا که آدم باتقوا با خویشتنداری نَفْس،دارای اراده و تصمیم محکم است:«.وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الأُمُورِ: . و اگر استقامت کنید و تقوا پیشه سازید، (شایسته‏تر است؛ زیرا) این از کارهاى مهمّ و قابل اطمینان است» (آل‌عمران/186). خداوند هم به خاطر مجاهدت چنین انسانی او را کمک می‌نماید و به راه خویش هدایت می‌فرماید و همواره با متّقین است: «.وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ:. و بدانید خدا با پرهیزکاران است» (البقره/194).

3-ارتباط با خدا و ادای صحیح نماز:إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ.: . نماز (انسان را) از زشتیها و گناه بازمى‏دارد


گذشت داشتن یا تغافل و چشم پوشی در روابط از اهمیت بالایی برخوردار است،  ما باید بفهمیم که همه انسانیم و ممکن است خواسته یا ناخواسته مرتکب خطا شویم  به این می گویند درک متقابل، مثلا فاطمه خانم همیشه تو همه کارها کمک میکنه اما چون امروز تو دستمال آوردن کمکم نکرد منم به روش آوردم و شروع به غرزدن کردم و آرامش خودم و خانواده را از بین بردم.!

تغافل و گذشت اینجا لازمه ، خوب خودم میرم دستمال میارم تا اونها یاد بگیرند و آرامشم از بین نره.


وجود چهارچوب و رعایت حدود همواره موجب حفظ آرامش می شود  و حفظ آرامش هم موجب ÷یشرفت انسان می گردد.

مثلا  چهارچوب ازدواج است و هر نوع رابطه بین مرد و زن فقط بایستی  فقط در صورت وم و ضرورت باشد. که البته غربی ها سعی دارند با ازبین بدن این چهارچوب با فیلم های این چهارچوب را بی ارزش کنند و فساد و  هرج و مرج و آشوب را جایگزین آن کنند.

دیروز شنبه 4 خرداد سر حرف زدن با زن همسایه آرامشم را از دست دادم.

در برخورد با ن بایستی حد و مرز را رعایت کنم چه در محیط کار و چه در بقیه جاها فقط بایستی در حد نیاز با آنها تعامل داشته باشم که زیاده روی در اینکار باعث دردسر و از بین رفتن  آرامشم می گردد.




تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

سرگرمی کانون بازيابي اطلاعات مهارت های نرم SOFT SKILLS taisizco پاستا جت ابزار خرید کارتن اسباب کشی فروش ساعت دیواری پلی یورتانی خبری